کتابخانه مسروری حکم آباد بخش بزرگی از کشور را می توان در کتابها پیمود اندرولنگ
| ||
|
متنمتنمتنمتن مژگان تنها فرزند خانواده منتظر بازگشت عمویش و خانواده او از یک سفر طولانی است .بالاخره این انتظار به پایان می رسد و عمو یش همراه تنها فرزندش مایکل بالاخره پا به خاک ایران می گذاند.مژگان که انتظار یک پسر هم سن و سال خود را دارد از دیدن مایکل متعجب می شود.مایکل و مژگان به دلیل اختلاف فرهنگی که دارند با هم اختلاف پیدا می کنند .ولی بعد از مدتی مایکل به او اعتراف می کند از زمانی که عکس او را دیده عاشقش بوده و به علت طلاق مادرش وابسته مژگان شده و همیشه با عکس او درد و دل کرده است.مژگان نیز به مایکل علاقه دارد .ولی به دلایلی یاز با هم اختلاف پیدا می کنند و مایکل از ایران می رود.بعد از مدتی مژگان به عقد آریان پسر همسایه در می آیدو کم کم یاد و خاطره مایکل را فراموش میکند اما مدتی بعد دست سرنوشت بازی دیگری را برای او رو می کندو آرامش او را به هم می زند.........................
این رمان ادامه رمان دختر آفتاب است وسرنوشت بچه های مایکل و مژگان و آریان و زهره و عمو و سمیه را مشخص میکند.عمو و سمیه خانم بعد از ازدواج در سفری که به مشهد دارند کودکی را به فرزند خواندگی قبول میکنند. اسم آن پسر را شهریار میگذارند و با اصرار از مژگان و مایکل که به تازگی بچه دار شده اند می خواهند که دخترشان نیکتا را به نام شهریار کنند. حال که هم نیکتا و هم شهریار و هم پویان پسر آریان بزرگ شده اند، نیکتا احساسی به جز حس هم بازی کودکی بودن نسبت به شهریار ندارد. حال آنکه…………….
“سرگذشت ندیمه” بیانگر موقعیتی است که مردان دارای قدرت روی باروری زنان هستند و بدین ترتیب آنان را وادار به قبول رفتارهایی می کنند تا فرزندآوری به هر طریق صورت گیرد. رمان سرگذشت ندیمه داستانی را بازگو میکند که در دورانی نامشخص در آینده و در مکانی نامعلوم (جامعه جلید) رخ میدهد، هر چند که از متن داستان چنین بر میآید که جلید در همسایگی کشور کانادا قرار دارد. کاهش زاد و ولد در جلید نیز رخ داده بود، چه به علت عدم تمایل به فرزندآوری یا بیماریهای جنسی بهخصوص ایدز و سفلیس، همچنین حوادث مختلف اتمی، نشت مواد شیمیایی، میکروبی و سمی، استفاده نامناسب از حشرهکش ها وسایر سموم، مسائل متعددی باعث شدند که افراد زیادی در جلید نابارور شوند. برای رفع مشکل ناباروری باید اقداماتی دیگر صورت میگرفت. زنان به عنوان افرادی که دارای قابلیت باروری بودند باید به فرزندآوری تشویق میشدند و تنها نقش همسر و مادر را ایفا میکردند.
در جلید افراد به گروههای مختلف مجزا از یکدیگر تقسیم شدند. مردان به فرماندهان که دارای موقعیتی بالا در جامعه هستند، فرشتگان یا سربازان و ماموران امنیتی و مراقبان که بر رفتار افراد نظارت میکنند تقسیم شدند. تقسیم بندی زنان کاملتر بیان میشود. بخشی از جامعه، زنانی که دارای قابلیت باروری هستند و از آنان به عنوان ماشینهای زنده باروری استفاده میشود، ندیمه نام دارند. آنان سراپا لباس قرمز رنگ میپوشند “رنگ خون که شاخص وضعیت و جایگاه ماست.” (صفحه 15) وظیفه ندیمه فرزندآوری برای فرمانده و همسر اوست. گروه دیگر همسران فرماندهان هستند که ازدواج کردهاند، اما به هر دلیل نابارور هستند و شخصا قادر به فرزندآوری نیستند. لباس آنان نیز رنگ خاص خود یعنی آبی را دارد. مارتاها یا خدمتکاران که لباس سبز چرک میپوشند و در خانه فرماندهان کارهای خانگی را انجام میدهند. البته زنان همسران مردان فقیرتر نیز وجود دارند که نامشان تدبیرگران منزل است که لباسهایی با رنگهای مختلف ولی ارزان قیمت بر تن دارند. هم چنین گروهی تحت عنوان “عمه ها” نیز وجود دارند که وظیفهشان دادن آموزشهای لازم به ندیمه ها برای فعالیت آتی آنان است و ...
علاقه مندان می توانند این کتابها را از کتابخانه مسروری به امانت گرفته و از مطالعه آن لذت ببرند.
برچسبها: [ پنج شنبه 11 تير 1394برچسب:کتابهای که خوانده ام,رقیبان عشق,دختر آفتاب,سهیلا بامیان,مارگات,ندیمه,سرگذشت ندیمه,کتابخانه مسروری,معرفی کتاب,معرفی رمان,کتابخانه حکم آباد,, ] [ 9:59 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
|
|